بلــد الامیـــن

بلــد الامیـــن
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی

از چند روز پیش عملیات رمضان شروع شده

نبرد انسان با نفس ،

و مثل آن روزها شعار همیشگی؛

جنگ جنگ تا پیروزی ست ...

و قصد خداوند پیروزی توست در نبردی که برایت آسانش کرده ،

پیروزی بر دشمنی تشنه و گرسنه

پس بر تو باد ظفر ، در جهادی اکبر

رمضان مبارک

التماس دعا

۱۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۲ ، ۱۵:۱۴
محمد ابراهیم نامدار

دوستان دعا یادتون نره

یا علی

۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۰۴:۰۴
محمد ابراهیم نامدار


۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۲ ، ۰۴:۱۱
محمد ابراهیم نامدار


دریافت

حجم 169 کیلو بایت

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۲ ، ۰۴:۰۷
محمد ابراهیم نامدار

سرباز فداکار حماسه حسینی

یکی از اصحاب ابا عبد الله(ع) عابس بن ابی شبیب شاکری است، این مرد که خیلی شجاع بود و حماسه حسینی در روح او وجود داشت، هنگامی که روز عاشورا به میدان نبرد آمد، وسط میدان ایستاد و «هماورد» طلبید. اما کسی از سپاه دشمن جرأت نکرد که به جنگ او بیاید، عابس ناراحت و عصبانی شد، و برگشت و کلاه خود را از سر برداشت، زره را از بدن بیرون آورد، چکمه را از پا درآورد و به میدان آمد و گفت: الان بیایید و با عابس بجنگید. باز هم جرأت نکردند. بعد با یک عمل ناجوانمردانه سنگ و کلوخ و شمشیر شکسته‌ها را به سوی این مرد بزرگ پرتاب کردند و به این وسیله او را شهید نمودند.


استاد شهید مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، ص 243




۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۲ ، ۰۴:۰۷
محمد ابراهیم نامدار


۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۲ ، ۱۱:۲۵
محمد ابراهیم نامدار

آرزوی شهادت به سبک حاج حسیـن بصیـر

نقل است که روزی حاج حسیـن بصیـر از مادرش خواست به وی اجازه دهد بر سجاده اش دو رکعت نماز حاجت بخواند و پس از نماز خواندن به دعایش آمین بگوید. مادر با قبول این درخواست بر دعای او آمین می گوید. حاجی بعد از دعا رو به مادرش کرده و پرسید مادر آیا می دانی دعایی که کردم چه بود ؟ مادر گفت:«حتماً پیروزی رزمندگان.» جواب داد: «بله آن به جای خودش ولی من از خدا طلب شهادت کردم و چون می دانم دعایت مانع شهادتم می شود امروز خواستم آمین تو را بر شهادتم بشنوم.»


خاطره ای از هادی بصیر( برادر شهیدان حاج حسین وعلی اصغر بصیر)


توضیح : دوستان عزیز حاج حسین بصیر قائم مقام لشکر25 کربلا و اهل خطه مبارک فریدونکنار هستن.انشالله در مورد این شهید بزرگوار بیشتر براتون مطلب میذارم.



۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۲ ، ۰۴:۱۰
محمد ابراهیم نامدار

شعری زیبا در مورد حجاب

خواهرم  ای دختر  ایران  زمین                    یک نظر عکس شهیدان را ببین

در خیابان  چهره  آرایش  مکن                     از جوانان سلب آسایش مکن

خواهر من این لباس تنگ چیست                 پوشش چسبان رنگارنگ چیست

پوشش  زهرا  و زینب بهترین                     بر تو ای محبوبه خواهر آفرین

پیش  نامحرم تو طنازی مکن                        با اصول شرع لجبازی مکن

    یادت  آید  از  پیام  کربلا                       گاه گاهی شرمت آید از خدا

          در جوارش خویش را مهمان نما                        با خدا باش و بده دل را صفا

    یاد  کن  از  آتش  روز  معاد                     طره گیسو را مده بر دست باد

    زلف را از روسری بیرون مریز                  با حجاب خویش از پستی گریز

         در امور خویش سرگردان مشو                          نو عروس چشم نا محرم مشو

    خواهر من قلب مهدی خسته است                    از گناه ماست کو رو بسته است    


برای سلامتی و تعجیــل درفرج آقا امام زمان (عج) صلوات


                                                                                                                                                          

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۲ ، ۰۴:۰۴
محمد ابراهیم نامدار

 

روزی ابوحنیفه در مجلس درس خود گفت: امام صادق(ع)سه مطلب را می‌گوید که من آنها را نمی‌پسندم:

1.امام صادق(ع) می‌گوید: «شیطان در آتش جهنم عذاب خواهد شد.» من می‌گویم: «شیطان از جنس آتش است چگونه می‌شود که بواسطه آتش عذاب شود.»

2.امام صادق(ع) می‌گوید: «خدا را نمی‌شود دید، در صورتی که خدا موجود است.» من می‌گویم: «چگونه می‌شود یک چیزی موجود باشد؛ ولی نتوان آن را دید؟»

3.امام صادق(ع) می‌گوید: «فاعل و به جا آورنده کارها خود انسان است »من می‌گویم:«کارهای بندگان به دلیل شواهدی، از جانب خداوند است، نه بندگان (جبر).»

در این موقع، بهلول عاقل که نزدیک درس ایستاده بود، کلوخی را از زمین برداشت و به سوی او پرتاب کرد وگریخت.

کلوخ به پیشانی ابوحنیفه برخورد کرد و سخت آزرده شد. شاگردان دویدند، بهلول را گرفته، نزد خلیفه بردند.

بهلول به ابوحنیفه خطاب کرد و گفت: از من به شما چه ستمی رسیده است؟

او گفت: کلوخی پرتاب کردی و سرم را سخت آزردی. بهلول گفت: آیا می‌توانی آن درد و آزردگی  را نشان بدهی. او گفت: مگر می‌شود درد را نشان داد بهلول در جواب گفت: اگر حقیقتاً دردی در سر تو بود نشان می‌دادی؛ مگر تو خود نمی‌گفتی هر چه که هستی دارد قابل دیدن است؟

وانگهی مگر تو نمی‌گفتی که شیطان از جنس آتش است چگونه ممکن است که بواسطه آتش عذاب شود. حال تو هم از جنس خاک هستی و کلوخ هم از خاک. چگونه ممکن که خاک به خاک آزار رسانده باشد

اضافه بر اینها مگر تو خود نمی‌گفتی که افعال بندگان از جانب خداوند است، پس چگونه مرا مقصر و خطاکار می‌دانی؟

ابوحنیفه سرافکنده شد و از مجلس خلیفه برخاست و رفت.«1»

 

پی نوشت:

1. بهلول عاقل، ص79.

منبع: کتاب پاسخ به پرسشهای اعتقادی جوانان نویسنده محمد ترسلی

 


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۲ ، ۰۴:۰۵
محمد ابراهیم نامدار

مردی خدمتش آمد و عرضه داشت: فدایت شوم از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که من آن را ناخوش داشتم، از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند،

حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرمود :گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر ، هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود که خدا در موردشان فرموده:


إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ ان تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ الِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَ انتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند.


۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۲ ، ۰۴:۱۲
محمد ابراهیم نامدار